و خدایی که در این نزدیکیست
در پيچ و خم نگاهت احساس مي كردم كه چيزي مي خواهي بگويي اما نمي تواني و خود مي دانم كه من نيز در گفتن اين واژه مي مانم و نمي دانم احساسم را چگونه بيان كنم اي يگانه تنهايي من ، در خلوت عشق با تدبير در افكار خود احساس مي كنم كه تو هستي كه مي تواني مرا از اين سرزمين خاكي به درياي نور برساني و در ميان آسمان شب تنها ستاره اي هستي كه پرتو نوراني خود را مانند مهتاب پر فروغ هستي بخش بر من مي تاباني مي خواستم از تمامي قطرات دريا براي رسيدن به تو كمك بگيرم اما ترسيدم ، ترسيدم كه مبادا در گرداب اين عشق عظيم غرق شوم و مي خواستم از تمامي ستارگان آسمان براي رسيدن به تو كمك بگيرم اما ترسيدم ، ترسيدم كه در تلألو نور آنها هيچ گاه تو را نبينم اما اين بار نوشتم ، نوشتم تا عشقم را ثابت كنم و ديدم كه چگونه واژه ها و كلمه ها آهسته ، آهسته و بدون هيچ انديشه اي لغزيدند و بي اختيار خود را در كنار يكديگر قرار دادند و تو را بر روي لوح دلم حك كردند تا بداني تا آخرين نفس به يادت هستم اي زيباترين واژه تنهايي من ........... دوستت دارم و عاشقت مي مانم ...........
نظرات شما عزیزان:
سلام بیتا جون...امیدوارم تو کارت موفق باااشیبیتا:سلام عزیزم مرسی همچنین
Power By:
LoxBlog.Com |